مشاوران هیروو

ساخت وبلاگ

شوهر شما در مقابل دیگران و افراد غریبه  سعی بر خونمایی دارد و شما از این کار اون رنج می برید؟ اگر اینگونه هستید بهتر است دلیل این خودنمایی همسرتان را بدانید.

نازیلا خانم به شدت از رفتار شوهرش عصبانی بود. می گفت: « ناصر دوست دارد هر جا می رویم ، شمع محفل باشد. انگار شهوت خودنمایی و جلب توجه دارد. طی این دوسالی كه با او ازدواج كردم ، نشده در مهمانی ای باشیم یا مهمان داشته باشیم و او تن من را نلرزاند. یك كارهایی می كند كه آدم از خجالت آب می شود و می خواهد زمین دهان باز كند او را ببلعد. » از او خواستم مثال های عینی بزند.

گفت: « آقای مشاور ، شما هم اگر جای من بودید ، هرگز او را نمی بخشیدید. اولاً در مهمانی ها جوك بی تربیتی تعریف می كند که خانم ها خجالت می كشند و آقایان چشم غره می روند. بعضی ها هم رک می گویند نازیلا شوهرت چقدر بی تربیت است. درثانی چشمش به زن جوان یا خوشگل كه می افتد ، سر از پا نشناخته سعی می كند توجهش را جلب كند. من می دانم قصدی ندارد وگرنه تا حالا صدبار از او طلاق گرفته بودم. ولی كارش باعث می شود دیگران نظر بدی نسبت به او پیدا كنند و درگوشی یا از سر دلسوزی به من بگویند شوهرت زن باز است یا نظربازی می كند. ولی من كه حالش را می دانم فقط خون جگر می خورم و لب از لب باز نمی كنم. چون می دانم وقتی رسیدیم خانه همه چیز از یادش می رود. ولی در یك مهمانی دیگر باز روز از نو ، روزی از نو و باز همان آش و همان كاسه.

در جمع مردها هم همینطور است و می خواهد توجه همه را به خودش جلب كند. میان بحث دیگران می پرد و اجازه نمی دهد حرف شان را بزنند. یك ریز شروع می كند به حرف زدن و توقع هم دارد همه حرفش را تصدیق كنند. اگر یكی متین و مستدل حرفش را رد كند، عصبانی می شود و با شوخی صفت بدی به او نسبت می دهد و او را در جمع تمسخر می كند. هرچند همه می خندند ، ولی چون می دانند ممكن است یك روز نوبت خودشان برسد ، از برخورد با او خوش شان نمی آید. خیلی وقت ها متوجه شدم دیگران سعی می كنند با او هم صحبت نشوند یا به محض این كه ما را می بینند ، ترش می كنند.

هرچه به او می گویم ، دست بردار نیست. گاهی می رود بالای منبر و آنقدر حرف می زند كه همه را كلافه می كند. متأسفانه دائم هم از خودش تعریف می كند. آن وقت كه به صورت دور و بری ها نگاه می كنم ، می بینم همه در حال پوزخند زدن هستند. بعضی ها با ایما و اشاره به هم سعی می كنند موضوع را با خنده و شوخی عوض كنند. ولی مگر می توانند؟! مگر آقا ناصر اجازه می دهد؟ برعكس همه را با نیش و كنایه سر جایشان می نشاند و به سخنرانی مشعشعش ادامه می دهد.

خلاصه دردسرتان ندهم . طوری شده كه همه دوستانمان از ما رنجیده اند. اخیراً هم چندتا مهمانی داده اند و ما را خبر نكرده اند. هركسی هم جای آنها باشد این كار را می كند. آدم عاقل كه كسی را دعوت نمی كند تا مهمانی اش را به هم بریزد و همه را كه برای شادی و تفریح و لذت آمدند ، رنجیده روانه خانه هایشان كند. حالا به من كمك كنید و بگویید با ناصر باید چه كار كنم. »

در جواب گفتم: « با این مشخصه هایی كه شما از آقا ناصر تعریف كردید ، معلوم می شود ایشان از احساس حقارت رنج می برند. یعنی نوعی احساس خودكم بینی دارند كه جهت جبران به پرخاشگری ، قلدری ، سلطه جویی و تمسخر دیگران روی می آورند. آقا ناصر چون از حقارت درونی اش رنج می برد ، نیاز دارد مورد توجه دیگران واقع شود. بنابراین اصلاً به خوب یا بد بودن ، زشت یا زیبا بودن آنچه می كند ، واقف نیست. اگر هم واقف باشد، برایش اهمیت ندارد. چون به تنها چیزی كه فكر می كند ، همان برآوردن احساس نیاز مورد توجه دیگران واقع شدن است.

این جور آدم ها خیلی هم حسود هستند. كافی است كسی حرف درستی بزند و مورد تحسین واقع بشود. آنها این را به مثابه اعلام جنگ به خود و تحقیر خویش می دانند. در نتیجه ستیزه جویانه برخورد می كنند و تا موجبات تحقیر آن فرد را فراهم نكنند ، آرام نمی نشینند. خلاصه اینكه به قول شما آقا ناصر به هر ترتیب شده می خواهد شمع محفل باشد.
 
بهترین درمان برای افراد خودنما
درمان خودنمایی شوهر شما فقط از یک طریق ممكن است : تقویت اعتماد به نفس. اگر این نكته را رك به ایشان بگویید ، مطمئن باشید آشفته می شوند و با شما دعوا می كنند.
پس فقط بگویید آقای مشاور می خواهد از نظر تو هم آگاه بشود. همین جمله گامی برای تقویت اعتماد به نفس شان است. وقتی آمدند ، من وظیفه ام را می دانم و می دانم با ایشان چطور برخورد كنم. ولی خود شما هم وظیفه سنگینی بر دوش دارید. من فقط می توانم دیواری را پی ریزی كنم. بالا بردنش با خودتان است.

چون همیشه باید سعی كنید :
به ایشان حرف های خوب بزنید
برای كوچكترین كار مثبتی تحسین شان كنید
خطاهای كوچك و بی ضررشان را نادیده بگیرید
با نگاهی مثبت به آنها با ایشان حرف بزنید
از دیگران پیش ایشان تعریف نكنید
همیشه از ایشان نزد دیگران تعریف كنید
اجازه بدهید آرام آرام به ارزش های واقعی و مثبت خودش پی ببرد
هرگز ایشان را به خاطر ضعف ها سرزنش نكنید
اگر چیزی خیلی آزارتان داد ، همان یك دفعه كه به زبان آوردید ، برای هفت پشتشان بس است.

با این رفتارهای درمان گرانه در طول زمانی به یقین طولانی ، تأكید می كنم طولانی ، از احساس حقارت و عدم اعتماد به نفس ایشان كم می شود و در نتیجه می توانند برخوردهای بهتری بكنند و شخصیت مثبت تری از خودشان به نمایش بگذارند.

دوستان من، افرادی مثل آقا ناصر فقط نیستند كه به محبت دیدن و ارضای غرور نیازمند هستند. همه ما محتاج هستیم ستایش و تحسین شویم یا از دیگران سخنان خوب و دلگرم كننده بشنویم. همسران از این بابت می توانند نقش عمده ای در زندگی یكدیگر بازی كنند. هر چند كار شاقی هم نیست. مگر نه اینكه كدبانوان عزیز روزانه می كوشند غذای لازم و كافی به جسم همه اعضای خانواده برسانند؟ پس لطف كنند و برای هر یك به خصوص شوهر گرامی سهمیه ای بابت محبت كلامی تعیین كنند. به یقین تغذیه عاطفی و روحی نقش بزرگی در تعالی شخصیت فرد بازی می كند. به این ترتیب به تدریج می توان شاهد بود بسیاری از رذالت های نفسانی و اخلاقی فرد از بین برود.

 

مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره روانشناسی,مشاوره تلفنی,روانشناسی خانواده, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 365 تاريخ : چهارشنبه 27 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:51

منبع و منشا کابوس های شبانه کجاست و چه عاملی سبب می شود تا شبها کابوس ببینیم و به چه علت این امر اتفاق می افتد؟

 

کارشناس روانشناسی در خصوص کابوس‌های شبانه  نوشت:اين «ناله هاي شبانه» شايد کمي سوال برانگيز باشد، اما حقيقت دارد؛کابوس.  حتي اگر کابوس کمي ترسناک هم به نظر برسد اما به والدين کمک مي کند، سلامت  روان فرزندان شان را آناليز کنند. پيش از هرچيزي اجازه دهيد تا از آن چه به  عنوان کابوس شناخته مي شود، تعريفي ارائه دهيم. دکتر «وندي والش» از  دپارتمان هاليفاکس روانشناسي در کانادا مي گويد: کابوس تابعي از ذهن است که  در طول چرخه «رم» (مرحله سوم خواب) اتفاق مي افتد. گريه و حرکت کردن در  هنگام کابوس به حداقل خود مي رسد اما به محض بيدار شدن اين رويداد ترسناک  در ذهن ريکاوري و احيا مي شود به همين خاطر کابوس خيلي وحشتناک است. کابوس  هاي شبانه معمولاً کودکان سه تا ۱۰ ساله را وحشت زده و آنها را شب از خواب  بيدار مي کند. کودکاني که زياد کابوس مي بينند هيچ مشکلي در خصوص اختلال  شخصيتي ندارند. در واقع کابوس نمي تواند نشانه اي از بيماري در کودکان باشد  اما تحقيقات نشان مي دهد، کابوس مشکل يا بيماري نيست و به اضطراب مرتبط مي  شود و به نوعي واکنش کودک به اضطراب هاي محيطي است.
 

در هنگام خواب،  بدن در حال استراحت و سکون است با اين حال مغز به طور باور نکردني فعاليت  مي کند و از طريق چرخه هاي مختلف خواب تعويض مي شود. در يک مقاله بهداشت  کودکان «ماري ال گاوين» توضيح مي دهد: خواب «رم» که مرحله سوم خواب است يک  دوره گذار بين خواب سبک و خواب بسيار عميق است. اين خواب معمولاً با رويا  همراه است و بتدريج که شخص استراحت مي کند مدت دوره هاي «رم» (خواب سنگين)  به مقدار زيادي افزايش مي يابد. او مي گويد: مقدار خواب مرحله سوم در سنين  مختلف متفاوت است. يک نوزاد بيشتر از ۸۰ درصد کل خوابش را در خواب رم است.  رويا در طول اين چرخه خواب واضح تر به نظر مي رسد. همچنين روياهاي بد بيشتر  از روياهاي خوب در خاطر کودکان مي مانند.
 

روياهاي بد در برخي مواقع  اجتناب ناپذير هستند اما هميشه يک مساله ناراحت کننده محرک اين رويا ها  هستند. اگرچه بسيار دشوار است تا محرک هاي روياي بد را از بين ببريم اما  برخي عوامل مانند، استرس، تجربه جديد، بيماري، ديدن چيزهاي نگران کننده و  کمبود خواب مي تواند آغازگر کابوس هاي شبانه در بچه ها باشند.
 

«وندي  والش» مي گويد: مراقبت کودک در محيط هاي عاري از استرس به او کمک مي کند  تا از کابوس شبانه در امان باشد. او به والدين توصيه مي کند در طول روز و  قبل از خواب، کودکان شان را براي داشتن يک خواب آرام آماده کنند. استفاده  از موسيقي آرام بخش، اجتناب از تماشاي تصاوير ناراحت کننده در تلويزيون،  اطمينان از خواب کافي فرزندان (زمان خواب کافي براي بچه هاي پيش دبستاني ۱۱  تا ۱۳ ساعت توصيه مي شود. ) استفاده از چراغ خواب و خنک نگه داشتن اتاق  کودک به ايجاد ذهني آرام در کودکان و جلوگيري از کابوس هاي شبانه کمک مي  کنند.
 

هنگامي که بچه ها کابوس شبانه را تجربه مي کنند اين مساله  آنها را ناراحت و پريشان مي کند اما روياهاي بد پتانسيل هايي دارند که به  آنها کمک مي کنند تا احساسات ناخوشايند خود را درباره چيزهاي مختلف برون  ريزي کنند. گاهي اوقات روياها راه بصري مغز درباره مسائلي است که در ذهن ما  سنگيني مي کنند. در صورتي که کودک کابوس شبانه را تجربه کرد، والدين مي  توانند با برخي از تمرين هاي ساده ترس را از کودک خود دور کنند. نويسنده  کتاب بهداشت کودکان، چند راهکار ساده را به والدين توصيه مي کند: «کودک را  به آرامش دعوت کنيد و به او اطمينان خاطر بدهيد که هيچ خطر واقعي تهديدش  نمي کند، کودک تان را به پايان شاد رويا تشويق کنيد. يعني به او بگوييد اين  فقط يک رويا بوده و واقعيت ندارد.
 

سعي کنيد با همفکري يکديگر آنچه  را که باعث خواب بد در او شده پيدا کنيد و سپس عامل به وجود آورنده را از  بين ببريد. از او بخواهيد تا روياهايش را در قالب يک تصوير نمايش دهد. اگر  کودک در نقاشي هايش تصاوير ترسناکي را کشيد و کابوس هايش شديد بود براي  مقابله با استرس و روياي هاي بد و مهار آن به يک مشاور مراجعه کنيد. لازم  است، کودکاني که کابوس شبانه سراغ شان مي آيد در اتاق خواب شان چراغ خواب  با درخشش زيبا قرار دهيد تا حس درخشش ستاره هاي آسمان را در فضاي اتاق خواب  کودک تداعي کند. داستان هاي شيرين بخوانيد و از او بخواهيد بعد از اينکه  از خواب بيدار شد ترس را به تسخير در بياورد. براي کنترل کابوس و مهار  روياهاي بد، اجازه بدهيد کودک عروسک يا پتوي مورد علاقه اش را بغل کند و  بخوابد. در اتاق را باز بگذاريد و از او بپرسيد، آيا مساله نگران کننده اي  در طول روز تجربه کرده است و سعي کنيد درباره احساساتش با او صحبت کنيد.»

مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره روانشناسی,مشاوره تلفنی,روانشناسی خانواده, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 399 تاريخ : 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:19

 نوجوانان ما وقتی به دوران نوجوانی خود پای می گذارند، دیگر مثل دوران بچگی سریع به حرف پدر و مادرشان چشم نمی گویند. نمیشود دلیل این رفتار را لجبازی دانست، نه، در اصل ویژگی این دوران ایجاب می کند که تحلیل بیشتری انجام دهند. سوالات زیادی در ذهن نوجوانان پیش می آید که آیا این رفتار والدینم صحیح است؟ آیا واقعا من اشتباه کرده ام؟ بهتر است فرصت بیشتری به نوجوان خود بدهید.
این را به خاطر داشته باشید به همان میزان که شما باور دارید درست ترین رفتار را انجام می دهید نوجوان شما نیز باور دارد رفتار و قضاوت شما اشتباه است.

حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که در مورد مسئله ای با نوجوان خود به اختلاف برسید، مثلا نوجوان شما با دوستی رفت و آمد دارد که از نظر شما فرد مناسبی نیست.

این آغاز بگو مگو ها خواهد بود و جنگ در می گیرد. هرچه شما از آن دوست بدگویی می کنید، فرزند شما بیشتر از او دفاع می کند و گاهی فکر می کنید اوضاع برعکس پیش می رود و نه تنها او را از آن فرد جدا نکرده اید بلکه باعث تعصب بیشر نوجوان خود نسبت به آن فرد شده اید.

این را به خاطر داشته باشید به همان میزان که شما باور دارید درست ترین رفتار را انجام می دهید نوجوان شما نیز باور دارد رفتار و قضاوت شما اشتباه است.

چه باید کرد ؟
برای آنکه او را متقاعد کنید شما درست می گویید، باید کم تر خود را حق به جانب نشان دهید و به حرف های او نیز گوش دهید. به او نشان دهید نیازی ندارید از تمام قدرت خود استفاده کنید، و بخشی از قدرت خود را به او واگذار کنید. شما و فرزندتان از قدرت برابر برخوردار نیستید پس رمز رابطه موفقیت آمیز در این است که برای موقعیت و طرز تفکر شخص ضعیف تر احترام قائل شوید، و به خاطر داشته باشید با ثابت کردن اینکه شما درست می گویید و او در اشتباه است مشکل حل نخواهد شد.

چیزی که می تواند روابط شما را مستحکم کند، عدم استفاده از قدرتتان به عنوان والد است، حتی زمانی که او کاملا در اشتباه باشد. نوجوان شما ممکن است ضعیف تر از شما باشد ولی این توانایی را دارد که دور از چشمان شما، در مدرسه یا جایی دیگر، مرتکب اعمال خطرناکی شود.

تنها عاملی که می تواند فرزند شما را زمانی که تنها است کنترل کند، قدرت و استحکام رابطهء شما با اوست.

امکان دارد در بعضی منازعات شما با تنبیه کردن او پیروز میدان باشید، ولی برنده واقعی نبرد نخواهید بود. ادامه جنگ یعنی کور کردن چشم به خاطر زیرِ ابرو برداشتن.

اگر برای حل مشکل به گونه ای عمل کنید که به رابطه ی شما صدمه وارد شود، هر دو بازنده خواهید بود.

نکات ارتباطی با نوجوان
۱) دستوری حرف نزنید.
۲) هنگام برقراری ارتباط با نوجوان لبخند بزنید.
۳) به نوجوان توهین نکنید.
۴) نوجوان را با هم سن و سالانش مقایسه نکنید
۵) زمان مناسب برای صحبت کردن را پیدا کنید.
۶) به تغذیه نوجوانان اهمیت دهید.
۷) نوجوان را در تصمیم گیری ها شرکت دهید.
۸) از نصیحت های بی موقع پرهیز کنید

آنچه نباید به نوجوان بگویید
از گفتن این جمله که : ( او مرا مجبور به انجام چنین کاری کرد ) خودداری کنید.
مهم نیست نوجوان شما چه کاری کرده یا چه گفته است ولی آنچه کاملا معلوم است، این است که او نمی تواند شما را وادار به انجام کاری یا گفتن حرفی بکند.

شما نیز نمی توانید او را به زور به انجام کاری وا دارید. وقتی آخرین جر و بحث در حال عصبانیت با نوجوان خود را مرور کنید، مرتب جملاتی که والدینتان هنگام تهدید شما می گفتند، در مغزتان تکرار می شود : (( خودت باعث شدی من این کار را با تو بکنم )) . و معنی اش این است که در واقع شما نمی خواسته اید چنین کاری بکنید، همان طور که فرزندتان هم نمی خواهد شما با او اینگونه رفتار کنید. ولی واقعیت این است که شما تهدید کردن او را (( انتخاب )) کرده اید. البته سرزنش کردن خودتان به خاطر رفتاری که با او انجام می دهید، حل مشکل را دشوارتر می کند.

روی حرفتان بایستید
نوجوانان از اینکه والدینشان یک روز یک چیزی بگویند و فردایش جور دیگری عمل کنند عصبانی می شوند.

 

روی تعهدات خود بمانید. هیچ چیزی بدتر از شکستن قولتان نیست.
اگر درمورد تماشای تلویزیون یا بازی های ویدئویی یک قانون خاص دارید، خود شما هم باید با همان قانون زندگی کنید.
اگر به تعهدات خود وفادار بمانید فرزندتان هم احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.

 

از ريسك كردنهاي سالم استقبال كنيد

كودكتان را به كشف چيزي تازه، مثل خوردن غذايي متفاوت، يافتن دوستان تازه، يا اسكيت سواري تشويق كنيد. با اين كه هميشه احتمال شكست وجود دارد اما بدون ريسك كردن موفقيت هم به دست نمي آيد. پس به كودك خود اجازه ي تجربه هاي كم خطر را بدهيد و در مقابل تقاضاهاي او در دخالت خود مقاومت كنيد.

مثلا سعي نكنيد به محض اين كه از خواندن كلمه اي دشوار احساس ياس كرد، او را «نجات» دهيد. پريدن وسط كار او و گفتن اين كه «خودم ميكنم» او را وابسته بار ميآورد و اعتماد به نفس ِ او را كم ميكند. شما با برقراري تعادل در نياز به حمايت از او و نياز او به تجربه كردن كارهاي تازه اعتماد به نفسش را شكل خواهيد داد.

مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره روانشناسی,مشاوره تلفنی,روانشناسی نوجوان, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 360 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:19

دعوا و اختلاف نظر در هر رابطه ی طولانی مدتی نظیر رابطه ی زناشویی، اجتناب ناپذیر است. گاهی مشاجره و دعوا با شریک زندگی، به خاطر علاقه شدیدی که بین دو طرف وجود دارد، اثرات بسیار مخربی بر روی سلامت بدن آنها می تواند داشته باشد.

طبق تحقیقات زن و شوهری که در زندگی شخصی خود استرس شدید و مشاجره های طولانی دارند، در معرض خطر ابتلا به فشار خون بالا، افزایش سطح کورتیزول (هورمون استرس)، دیابت، سکته مغزی و قلبی می باشند.

زوجین می توانند با اصلاح روش زندگی خود و با گفتگو راجع به آنچه آنها را می آزارد، خود را از ابتلا به بسیاری از مشکلات سلامت جسمی نیز رها کنند.

به این اثرات مخرب سلامتی همسران در اثر دعوا توجه کنید.

 

هنگام دعوا سطح کورتیزول افزایش می یابد

زمانی که شما در حال مجادله هستید، بخشی از مغزتان که آمیگدال نامیده می شود، فعال می گردد.

آمیگدال مسئول تظاهرات هیجانی چهره مانند خوشحالی و ترس است و نقش مهمی در اکتساب یادگیری های هیجانی دارد. همچنین شما را برای پاسخ به یک مجادله آماده می سازد.

این بخش از مغز، غدد آدرنال (فوق کلیه) را وادار به ترشح هورمون کورتیزول کرده و در نتیجه سطح استرس شما بالا می رود.

 

حالت هجوم بردن و جنون به شما دست می دهد

زمانی که با شریک زندگی خود در حال مجادله هستید، مخصوصا زمانی که در ابتدای زندگی زناشویی قرار دارید، میزان زیادی از هورمون های نوراپی نفرین و آدرنالین ترشح می شود و حالت وحشت و جنون به شما دست می دهد.

نوراپی نفرین نوعی هورمون استرس است و باعث افزایش ضربان قلب، انقباض رگ های خونی، انبساط راه های تنفسی، افزایش قند خون و افزایش جریان خون در عضلات و مغز شده و در بروز واکنش های جنگ و گریز موثر است.

آدرنالین (اپی نفرین) نیز مانند نوراپی نفرین باعث افزایش ضربان قلب، انقباض عروق خونی و انبساط راه های هوایی شده و فرد را برای یک مجادله آماده می سازد.

 

میزان ضربان قلب به شدت افزایش می یابد

بررسی ها نشان می دهد افرادی که بیش از دیگران تن به دعوا و مشاجره می دهند ، قلبشان به شدت سریع تر می زند و این افزایش ضربان قلب به مدت طولانی  خود سبب افزایش نارسایی قلبی و در نتیجه سکته ی قلبی می شود.

 

فشار خون بالا می رود

افزایش ضربان قلب ، افزایش فشار خون را نیز به دنبال خواهد داشت که شاید در ابتدا تنها میزان خونرسانی به بافت ها افزایش یابد، اما در طولانی مدت باعث تضعیف عضله ی قلب و آسیب رسیدن به عروق خونی می شود.

 

تارهای صوتی آسیب می بینند

اغلب در حین دعوا با صدای بلند حرف می زنیم، در حالیکه متوجه نیستیم در حال فریاد زدن هستیم و صدایمان را بلند و بلند تر می کنیم. اما گاهی بحث های زناشویی آنقدر جدی و طولانی می شود که ما متوجه آسیبی که به تارهای صوتی خود وارد می کنیم، نمی شویم.

بارها و بارها دیده شده است که آنقدر تارهای صوتی در اثر داد زدن آسیب دیده اند که پزشک، عمل جراحی را برای ترمیم آنها پیشنهاد می کند.

 

تنفس تسریع شده و قفسه سینه سفت می شود

تنفس تند باعث سفت شدن قفسه ی سینه می شود که می تواند دردهای شدیدی را ایجاد کند.

 

فک و دندان هایتان آسیب می بینند

اکثر ما هنگام مشاجره به شدت دندان هایمان را روی هم می ساییم که بعدها درد شدیدی را ایجاد خواهد کرد. گاهی به علت عصبانیت زیاد و به هم فشردن زیاد دندان ها، فک مان درد می گیرد و یا اصطلاحا قفل می شود.

 

سیستم ایمنی بدن تضعیف می شود

بر خلاف آنچه انتظار می رود، وجود کمی استرس، سیستم ایمنی را تقویت خواهد کرد، اما استرس بیش از حد باعث تضعیف این سیستم خواهد شد.

بنابراین عصبانیت بیش از حد باعث کاهش عملکرد سیستم ایمنی می شود، برای مثال  بعضی از سلول های مبارزه کننده با عفونت از کار می افتند.

 

نکته کلیدی

از این به بعد هر بار که احساس عصبانیت کردید، یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید خود را از محل دعوا دور کنید.

چنانچه همسرتان عصبانی بود، تنها با گوش دادن و تایید کردن حرف او، خودتان را از تنش ها دور نمایید و زمانی که هر دو طرف احساس خوبی داشتید، راجع به مشکل تان گفتگو کنید.

مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره روانشناسی,مشاوره تلفنی,روانشناسی خانواده, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 368 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:19

دستیابی به تصاویر و فیلم های غیراخلاقی یا همان هرزه نگاری در سنین پایین، یعنی کودکی و نوجوانی، امروزه، آن هم با توجه به فناوری های جدید مانند اینترنت، از مباحث بسیار جدی و نگران کننده است که خانواده ها وسایر اقشار فرهنگی و فرهیخته جوامع، به خصوص متخصصان علوم رفتاری و روانشناسان را به چالش کشیده و نگران ساخته است.

در این مطلب قصد داریم شما را با دلایل هرزه نگاری و پیامدهایی که این پدیده می تواند بر روی کودکان و نوجوانان داشته باشد، آشنا کنیم. در پایان نیز چند راهکار برای والدین خواهیم داشت.

آمارها نشان می دهد افراد دوازده تا هفده ساله از گروه های عمده مراجعه کننده به محصولات حاوی هرزه نگاری هستند. برخی آمارها نیز بیان می دارند متوسط اولین سن مراجعه کننده به محصولات هرزه نگاری یازده سال است، که این سن نیز در حال کاهش است.

 

برخی از این آسیب ها و خطرات عبارتند از:
شکل گیری عقاید و نگرش های غلط جنسی: محصولات هرزه نگاری، به صورت اغراق آمیز و غیرواقعی رابطه جنسی را نشان می دهند؛ در نتیجه باعث می شوند کودک و نوجوان، که هنوز نگرش و اطلاعاتی نسبت به امور جنسی ندارد، به صورت کامل این عقاید و باورهای غلط را قبول کند و در واقع این تصاویر و محتوا را به عنوان الگوی درست رابطه جنسی بپذیرد. بنابراین در بزرگسالی و در برخورد با واقعیت رابطه جنسی، دچار مشکل خواهد شد.

بلوغ جنسی زودرس: هنگامی که کودک با تصاویر و محرک های مختلف جنسی زودتر از سن مناسب خود برخورد کند، امکان بلوغ جنسی زودرس وجود دارد. این بلوغ جنسی زودرس گرچه برای پسربچه ها خوشایند است، در هر حال می تواند برای هر دو جنس آسیب ها و مشکلات فراوان خاص خود را ایجاد کند، مانند انجام رفتارهای جنسی زودهنگام، بروز هیجانات منفی ناشی از تغییرات بدنی، طرد توسط همسالان، انتظارات بیش از حد اطرافیان و والدین و ...

در معرض خشونت و تجاوز جنسی قرار گرفتن: برخی افراد بزرگسال که دچار انحرافات جنسی هستند، ممکن است از تصاویر و فیلم های محرک جنسی به طرق مختلف استفاده کنند، که هدفشان تحریک و فریب کودکان و نوجوانان است. از سویی تماشای این تصاویر باعث می شود کودک و نوجوان بیشتر در معرض برقراری رابطه جنسی قرار گیرد، که نتیجه آن خشونت و تجاوز جنسی خواهد بود. گزارش ها نیز نشان می دهد متجاوزین جنسی از تصاویر برای تحریک کودکان و همچنین متقاعدسازی و بازداری احساسات آنان استفاده می کنند.
ارتباطی که همراه با احترام و با توجه به نیازهای نوجوان شما باشد، می تواند سپر محکمی برای جلوگیری از هر آسیب از جمله هرزه نگاری باشد. در زمینه شیوه های ارتباط با نوجوان می توانید از مشاور کمک بگیرید.

تقلید و انجام رفتارهای جنسی: مشاهده می شود برخی از کودکان و نوجوانان پس از تماشای صحنه ها و فیلم های مستهجن، به تقلید آن اعمال با دوستان و حتی افراد کوچکتر از خود مبادرت ورزیده اند، که خود می تواند زمینه ساز بارداری های ناخواسته، ابتلا به بیماری های جنسی و حتی اعتیاد و وابستگی به رابطه جنسی شود.

ایجاد ترس و سردرگمی از مسائل جنسی: در هرزه نگاری معمولا کودکان و نوجوانان خیلی زودتر از زمان لازم و به طور نابهنگام درباره روابط جنسی اطلاعات کسب می کنند. درحالی که آمادگی لازم برای انجام چنین کاری را ندارند؛ که باعث ایجاد سردرگمی و ترس و حتی حالت تنفر نسبت به مسائل جنسی در زمان کنونی و آینده کودک می شود. حتی مشاهده می شود برخی از کودکان پس از رویارویی با این تصاویر، به شدت حالت های اضطرابی و علائمی مانند کابوس های شبانه، ناخن جویدن و شب ادراری پیدا کرده اند.

 

دلایل گرایش به هرزه نگاری توسط کودکان و نوجوانان
حال که با برخی از مهمترین آسیب های هرزه نگاری در دوران کودکی و نوجوانی آشنا شدید، بهتر است با دلایل گرایش به محصولات هرزه نگاری در این سنین نیز آشنا شوید.


کنجکاوی: اصلی ترین دلیل گرایش به هرزه نگاری در سنین پایین، کنجکاوی درباره مسائل جنسی است. در این سن فرد دوست دارد از فرآیند جنسی آگاهی پیدا کند؛ در حالی که بنا به دلایلی، افراد حتی تا سنین هجده سالگی اطلاعات درست و مدونی در مورد مسائل جنسی فرا نمی گیرند و این اطلاعات در حد مسائل دوران بلوغ آن هم توسط معلمان باقی می ماند. در حالی که نوجوان در اوج فشار جنسی است و رویدادهای جنسی را حس می کند، به غیر از دوستان خود به دنبال منابع دیگری می گردد و این منابع اگر فراهم نشود به سراغ محصولات هرزه نگاری خواهد رفت.

برخورد ناگهانی و تصادفی: برخی از کودکان و نوجوانان، اولین بار محصولات هرزه نگاری را به صورت کاملا ناخواسته و اتفاقی مشاهده کرده اند. برای مثال کودکی که با روشن کردن دستگاه های صوتی و تصویری، به ناگاه با تصاویر هرزه نگاری روبرو می شود زیرا والدینش فراموش کردند که CD یا DVD را قبلا از دستگاه خارج کنند یا نوجوانی که در جستجوی اینترنتی خود به صورت تصادفی با یک سایت هرزه نگاری آشنا می شود. این برخوردهای تصادفی و غیرقابل پیش بینی بر کودکان و نوجوانان اثرات متفاوتی می گذارد؛ برخی از آنان حالت شوک و ترس پیدا می کنند و برخی حس کنجکاوی، که باعث می شود دوباره به آن تصاویر مراجعه کنند.

حس خوب بزرگ شدن: تماشای فیلم ها و صحنه های مستهجن و موارد هرزه نگاری به نوجوانان این امکان را می دهد که به خود و دیگران، به خصوص همسالان خودشان، ثابت کنند بزرگ شده اند، زیرا تماشای این نوع تصاویر برای آنها ممنوع است و محتوای شان خاص بزرگسالان است؛ پس از این طریق، پا جای پای بزرگسالان می گذارند. این حس همراه با بیان تجربیات هرزه نگاری توسط نوجوان به همسالان و دوستان خود و اینکه توسط آنان تایید شود، تقویت خواهد شد.

تقلید و فشار همسالان: گاهی دوستان و همسالان، به نوجوان فشار می آورند استفاده از محصولات هرزه نگاری را امتحان کند. این در حالی است که نوجوان از طرفی در معرض اطلاعات هیجان برانگیز دوستان خود قرار می گیرد و بر حس کنجکاوی او افزوده می شود و از طرفی توسط همسالان خود به روش های مختلف تحریک می شود. مثلا اینکه استفاده از محصولات هرزه نگاری را نشان استقلال، بزرگ شدن و هیجان برانگیز توصیف می کنند؛ در نهایت کودک و نوجوان در مقابل تصمیم «عدم استفاده» نمی تواند مقاومت کند. نتایج تحقیقات نیز نشان می دهد عمده راه آشنایی با محصولات هرزه نگاری، از طریق دوستان صورت گرفته است که این یافته تاثیر عمیق گروه دوستان و همسالان را آشنا می کند.

چند توصیه به والدین
در حالی که تصاویر محرک جنسی به روش ها و علل مختلف می تواند بر روی کودکان و نوجوانان تاثیرگذار باشد، باید به شما اطمینان دهم هر کودک و نوجوانی که تصاویر محرک جنسی را نگاه کرد،  لزوما تحت تاثیر آن قرار نمی گیرد و همه کودکان و نوجوانان به یک اندازه دچار آسیب این مقوله نمی شوند؛ زیرا تاثیر هرزه نگاری کاملا تدریجی است و اگر کودک و نوجوان شما تاکنون یک یا چند بار، با تصاویر و فیلم محرک جنسی روبرو شده است، هنوز جای نگرانی شدید نیست و می توانید مداخله ی مناسبی انجام دهید.

با فرزند خود ارتباط برقرار کنید: ارتباطی که همراه با احترام و با توجه به نیازهای نوجوان شما باشد، می تواند سپر محکمی برای جلوگیری از هر آسیب از جمله هرزه نگاری باشد. در زمینه شیوه های ارتباط با نوجوان می توانید از مشاور کمک بگیرید.

با فناوری های جدید آشنا شوید: بسیاری از روش های دسترسی فرزند شما به محصولات هرزه نگاری، فناوری های جدید مانند تلفن همراه، اینترنت و ... است، پس لازم است برای پیشگیری، با این موارد آشنا شوید.

از روش های خشن و محروم سازی استفاده نکنید: اینکه بخواهید وسایل تفریحی فرزندتان را بگیرید یا اینترنت او را قطع کنید، چاره کار نیست؛ زیرا نوجوان احساس حقارت می کند و برای این مسائل هم کنجکاو می شود و هم مقابله جو.

 
مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره روانشناسی,مشاوره تلفنی,روانشناسی کودک, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 383 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:20

تربیت و بزرگ کردن دوقلوها یا چند قلوها امری دشوار است. با این حال با رعایت چند توصیه می توان این امر را کمی آسان کرد.

داشتن فرزندان دوقلو، یکی از اتفاق های شگفت انگیز خلقت است. با این حال بچه دار شدن به ویژه اگر دوقلو هم باشند می تواند کمی باعث نگرانی والدین شود. تربیت و بزرگ کردن دوقلوها یا چند قلوها امری دشوار است. با این حال با رعایت چند توصیه می توان این امر را کمی آسان کرد.

تلاشی که در بزرگ کردن دوقلوها می کشید، ارزش دارد. زیرا آنها همیشه یک همبازی و مونس در تمامی مراحل زندگی شان خواهند داشت. آنها از سن پایین تقسیم کردن داشته هایشان را یاد خواهند گرفت.

_ به والدین توصیه می شود که تمامی برنامه های نوزادانشان را ثبت کنند. در دفترچه ای، ساعت خواب، ساعت خورد و خوراک، عوض کردن پوشاک و... را وارد کنید تا آن ها را با هم اشتباه نگیرید.

_ اگر می توانید یک خدمتکار برای کارهای منزل استخدام کنید. هر کمکی از والدین، خواهران، برادران و... را قبول کنید. توجه داشته باشید حتی اگر می توانید از پس همه کار برآیید، این کار ارزش تجربه کردن ندارد زیرا باعث خستگی مفرط شما خواهد شد.

_ هنگامی که کودکان خوابند، حتماً بخوابید و گرنه دچار خستگی مفرط خواهید شد.

_ هر از گاهی با کودکان به بیرون از منزل بروید. کودکان را در کالسکه قرار دهید.

_ احتمال بروز استرس پس از به دنیا آمدن دوقلوها وجود دارد. بنابراین اگر احساس بی قراری، تنهایی و افسردگی کردید، به پزشک مراجعه کنید.

_ با رعایت نکات یاد شده، بی گمان سال های پرماجرا و جالبی با دوقلوها خواهید داشت.
مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره روانشناسی,مشاوره تلفنی,روانشناسی کودک, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 357 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:21

کودک در نقاشی‌های ابتدایی خود که اغلب به‌صورت خط‌نگاری عرضه می‌شوند، با حرکات خود‌به‌خودی و غیرقابل پیش‌بینی دست و بازو، جوشش و طغیان حیاتی و تحریکات طبیعی‌اش را بیان می‌کند. با افزایش سن، کودک شروع به کشیدن اشکال می‌کند تا عواطف و نوع دید شخصی خود را نسبت به اشخاص و اشیا دوروبرش نشان دهد. سرانجام نقاشی‌های کودکان در 9-8 سالگی در اثر استحکام افکار منطقی و تحت قواعد و انتظامات مدرسه و قوانین اجتماعی خانوادگی و وسایل ارتباط جمعی، حالتی بیش از پیش معمولی و همگانی به خود می‌گیرد و کمتر تحت تاثیر احساسات خود به خودی قرار دارد.

تنه درخت نشانه جاه‌طلبی و بلندپروازی کودک است و چون این تنه کاملا به خود شاخه‌ها متصل است، از رشد خوب و طبیعی کودک حکایت می‌کند. کشیدن شاخ و برگ‌های درخت به‌گونه‌ای که به سمت چپ متمایل شده‌اند نیاز کودک به همسازی با یک نیاز والدینی را نشان می‌دهد. یعنی کودک دوست دارد شبیه مادر یا پدر باشد و مثل آنها عمل کند. درخت سمت راست شاخ و برگ دایره‌ای شکلی دارد که نشانه دل‌مشغولی کودک نسبت به تصویر شخصی خودش است. در واقع کودک به ‌این وسیله می‌خواهد دغدغه‌های شخصی‌اش را برجسته کند. وجود بیش از یک درخت در نقاشی حاکی از خود (نماینده عقل)  و نهاد (نماینده احساس) کودکان است یعنی کودک می‌خواهد احساسات و تفکرات عقلانی‌اش را در کنار هم به تصویر بکشد. زمین در این نقاشی متشکل از یک خط است و نشانه تعیین هدف و نظم است و چون رو به بالا تصویر شده حاکی از بلندپروازی کودک است.

خانه در نقاشی‌های کودکان نماد پناهگاه، هسته اصلی و گرمی خانوادگی است بنابراین بچه‌ها با به تصویر کشیدن خانه‌های مختلف با جزئیات متنوع،  علاقه یا تنفر خود را نسبت به محیط خانوادگی ابراز می‌کنند. خانه نماینده بخشی از خود کوک هم هست که نه فقط با گذشته که با آینده او نیز ارتباط دارد. البته معانی گسترده خانه در نقاشی کودکان به این موارد محدود نمی‌شود چرا که دخترها و پسرها با ترسیم این شکل، نگرش آزمودنی خود در ارتباط با مادرشان را نیز به نمایش می‌گذارند. همانطور که می‌بینید هیچ پنجره‌ای در این خانه وجود ندارد و این می‌تواند به گوشه‌گیری کودک یا تمایل او برای انزوا اشاره داشته باشد. در شماره‌های قبل شما را با اهمیت وجود دودکش بر بام خانه‌هایی که بچه‌ها روی کاغذ کشیده‌اند، آشنا کردیم. چرا که دودکش معرف گرمای شخصی و درجه احساس قدرت کودک است. دقت داشته باشید که دودکش این خانه به سمت راست متمایل شده و این موضوع هم به گرمای روان شناختی این دختر 6 ساله اشاره می کند.

به‌طورکلی بام خانه نماد زندگی تخیلی یا بعد ذهنی عملی کودک است. در ورودی شیوه ارتباط کودک با محیط اطرافش را نشان می‌دهد و به‌منزله نماد ارتباطی و برداشت آزمودنی او از مسیر فردی و خانوادگی است. البته  پله‌ها نیز از تعامل اجتماعی کودک حکایت می‌کنند؛ انگار که این دختر با کشیدن پله‌ها قصد دارد به ما بفهماند که « به فضای شخصی من خوش آمدید.»

به آدمک‌هایی که کودک در سمت چپ کشیده دقت کنید. سر این آدمک‌ها به ویژه آدمکی که پوشش بنفش دارد، بزرگتر از حد معمول است و هیچ کدام از آدمک‌ها پا ندارند. این ویژگی‌ها در کنار فقدان پنجره‌ها که در بالا به آن اشاره شد، ممکن است حاکی از این باشد که کودک مورد بدرفتاری قرار گرفته است.

چشمان بزرگ آدمک نماد برون‌گرایی و کنجکاوی است و سر نشانه قدرت تفکر و جاه‌طلبی این دختر.
مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره روانشناسی,مشاوره تلفنی,روانشناسی کودک, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 347 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:21

برچسبی كه روی رفتار فرزندتان می زنید زمینه شكل گیری رفتار بعدی بچه هاست. همان قدر که ممکن است قلدری بچه ها باعث نگرانی خانواده شود، این احتمال هم وجود دارد که خانواده فکر کند، فرزند زرنگی دارد و به کارهایش بخندد و به آن افتخار کند.

«محسن کوچولو این روزها قد کشیده و دندان هایش ریخته اما از همیشه قلدرتر و بداخلاق تر شده است. مادرش می ترسد او با پرخاشگری هایش در مدرسه هم با بچه های دیگر درگیر شود و با دیگران کنار نیاید.


مدرسه ای که محسن را برای پیش دبستانی پذیرفته بود اکنون او را برای کلاس اول ثبت نام نمی کند و این موضوع پرخاشگری را در وی بیشتر کرده. محسن می گوید: همه دوستانم در این مدرسه اند و من نمی خواهم به مدرسه دیگری بروم. من اصلا مدرسه نمی روم.


او قبل از بهانه مدرسه نیز به بهانه توجه به بچه کوچک تر خانواده پرخاشگری می کرد و می گفت که هیچ کس او را دوست ندارد. محسن پنهانی برادر کوچکش را آزار می داد و می گفت: برو گم شو! تو این خونه هیچ کس تو رو نمی خواد!


بچه های پرخاشگر در خانواده ها کم نیستند. آنها به مادرشان جواب تندی می دهند و برای پدرشان قلدری می کنند، خواهر و برادر و دوستانشان را اذیت می کنند و بسختی می توان با آنها کنار آمد، اما کنار آمدن با این کوچولوهای عصبانی و قلدر نیز راه حلی دارد.»


نه تنها محسن بلکه همه بچه های زورگو یا قلدر به اقدام های اورژانسی خانواده نیاز دارند تا قبل از تثبیت این رفتار دردسرساز اصلاح شوند. كمك های اولیه برای اصلاح رفتار كودك زورگو را با ما تمرین كنید:


بچه زرنگش خوبه!
برچسبی كه شما روی رفتار فرزندتان می زنید زمینه شكل گیری رفتار بعدی بچه هاست. مثلا «صف شلوغه اما اگه زرنگ باشی می تونی زود خرید كنی و بیای.» یا اگر وقتی كودكتان توانسته كار بد همسالش را جبران كند و مثل او كتكش بزند بگویید:« آفرین خوب حق ات را گرفتی» این نمونه ها به كودك پیام می دهد كه زورگویی یا شبیه زورگو ها شدن نامش زرنگی است و خوب است. رشد رفتار منفی بچه ها در اینجا تمام نمی شود ممكن است قدم بعدی همان كتك كاری با كوچك ترها، افتخار دانستن مخالفت با بزرگ تر ها و... باشد.


آیا فردای قلدری را دیده اید؟
1-اغلب فرزندانی كه رفتار قلدری آنها اصلاح نشود ممكن است از پیشرفت درسی در حد استعدادشان عقب بمانند.2- روابط اجتماعی ضعیفی با خانواده و جمع همسالان پیدا كنند.3- علاقه مندی آنها در گروه های مختلف مردم به سمت افراد قلدر مسلك برود یا بخواهند در كنار افراد ضعیف قرار بگیرند تا به حرف شنوی، آنها دست پیدا كنند. 4- آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد، بزهكاری و... در بین بزرگسالان زیاد پیش می آید از اهمیت پیشگیری در دوران كودكی،کودک زورگو خبر می دهد.

 

خواستن توانستن نیست!
اینكه می گویید كودكتان حرفش را با زور به كرسی می نشاند یعنی چه؟ چند بار در هفته؟بیشتر به چه كسانی؟ در مورد یك موضوع یا همیشه؟ اگر تعداد رفتارهای زورگویی او دائمی شده است و نه فقط حساس بودن به بعضی مسائل، به این فكر كنید كه منبع قدرت اش كجاست؟ ممكن است فرزندتان بدن قوی دارد پس با فرستادن به ورزش، استفاده از لقب های مثبت مثل پهلوان، بیان داستان های قدیمی مانند زندگی پهلوانان در كمك به دیگران و... به زور جسمی اش جهت بدهید. اگر به خواسته اش نمی رسد داد و بیداد و گریه راه می اندازد، یعنی فكر می كند این نقطه ضعف شماست پس شروع به بی اعتناعی كنید.


راه حل های عملی
اگر پرخاشگری های کودک تلافی جویانه است بایستی کودک را از آزار و اذیت کردن دور کنیم تا مجبور نباشد برای تلافی و انتقام، افراد دیگر را اذیت کند.اگر کودک شما سعی می کند پرخاشگری را وسیله جلب توجه قرار دهد باید راه های دیگری را برای شاخص شدن به او نشان دهیم تا ناچار نباشد از روش خشونت برای جلب توجه استفاده کند.


گاهی احساس فقدان، کودکان را عصبانی و خشن می کند. اگر این فقدان جایگاه عاطفی کودک باشد سخت تر می تواند آن را درک کند تا از دست دادن یک اسباب بازی. روان شناسان دلایل پرخاشگری را اغلب بیرونی می دانند. اگر کودکان شما به این حد از پرخاشگری رسیده اند توصیه می شود رفتار و روش های خود را نیز بررسی کنید. شاید شما هم تغییراتی در رفتار خود داده اید که کودک احساس افسردگی می کند. اگر او احساس کمبود توجه می کند و فکر می کند دوستش ندارید، سعی کنید با رفتار خودتان این حس را از بین ببرید.


یک برنامه ضدقلدری داشته باشید
اعمال محدودیت برای کنترل پرخاشگری از توصیه هایی است که مشاوران خانواده و روان شناسان کودک پیشنهاد می کنند. مثلا چیزی را به کودک می دهید که باید بدهید و او با صدای معمولی درخواست کرده است، یا این که در صورتی او را به یک گردش روزانه ببرید که رفتار رضایت بخشی از خود نشان داده است و... .


زورگویی و عاقبت آن
رفتارهای پسندیده را بوضوح تشریح و پاداش ها و کیفرهای آنها را بیان کنید. برای خوش خلقی و بد خلقی، پاداش ها و تنبیه هایی در نظر بگیرید. سعی کنید آگاهی کودک را به رنجی که بر اثر پرخاشگری او در افراد یا حیوانات به وجود می آید، افزایش دهید و به او بفهمانید که این رفتار چه عاقبتی دارد. اگر کودکان به هم پرخاشگری می کنند از کودک مورد خشونت قرار گرفته دلجویی کنید، نه از کودک پرخاشگر.


انجام تمرین های آرامش بخش
رفتارهای منطقی و آرام كودكتان را تشویق و خیلی به آن توجه كنید.
فیلم های خشن یا بازی های جنگی و... را با جایگزین های جذاب دیگر عوض كنید.
روش درست جذاب شدن و زرنگی را با حرف زدن و الگو معرفی كردن در واقعیت یا داستان به او یاد دهید.
هرچه مشاجره، كشمكش و... كمتری در خانه رخ دهد، فرزندتان میل به آرامش بیشتری نشان خواهد داد.
با او منطقی باشید و در برابر او به زور متوسل نشوید تا او به جبران رفتار شما با دیگران قلدری نكند.
ارتباط با مدرسه فرزندتان را بیشتر كنید تا كودكتان بداند مراقبش هستید.

مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره روانشناسی,مشاوره تلفنی,روانشناسی کودک, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 330 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:22

۱) شرم و گناه

شاید هیچ هیجانی سخت‌تر و دردناک‌تر از شرم نباشد. شرم به مثابه حمله علیه خود است و افراد شرمگین باور می‌کنند که از نظر اجتماع، کاملاً ناپذیرفتنی و مردود هستند. در نتیجه، شرم باعث احساس بی‌آبرویی و بدنامی در فرد می‌گردد. فردی که احساس شرم می‌کند می‌خواهد از همه کس خود را مخفی و پنهان نگاه دارد. امّا گناه بر خلاف شرم باعث نمی‌شود که فرد خود را محکوم کند.

بلکه باعث خودانتقادی به خاطر یک رفتار یا عمل اشتباه در فرد می‌گردد. البته از نظر روان‌شناسی، همپوشانی‌هایی بین شرم و گناه وجود دارد. به عنوان مثال، فرد شرمگین ممکن است احساس گناه نیز داشته باشد.
شرم عمومی‌تر از گناه است. فردی که احساس شرم می‌کند انتظار محکوم شدن از جانب همه کس را دارد. امّا فردی که احساس گناه می‌کند ممکن است تنها کسی باشد که از خطای پیش آمده آگاهی داشته باشد. فرد گناهکار نیز ممکن است احساس از دست دادن اعتماد به نفس پیدا کند ولی نه به اندازه‌ای که این احساس در فرد شرمگین پیش می‌آید. به عنوان مثال، دانش‌آموزی که در یک امتحان به طور موفقیت‌آمیزی تقلّب می‌کند ممکن است به خاطر نمره بالایی که معلّم به او داده احساس گناه کند و آن را حق خود نداند. امّا هیچکس دیگر از انجام این تقلّب آگاهی ندارد. از طرف دیگر، دانشجوئی که به هنگام تقلّب کردن دستگیر می‌شود در جلوی همکلاسی‌هایش احساس شدید شرم و خجالت می‌کند و این احساس به خاطر این است که دیگران نیز از کار خلاف او آگاهی یافته‌اند.

 

۲) کناره‌گیری اجتماعی

تعداد زیادی از مردم از نوعی اختلال شخصیتی به نام «کناره‌گیری اجتماعی» رنج می‌برند. این اختلال گاهی با اختلال اضطراب اجتماعی یا هراس از اجتماع اشتباه گرفته می‌شود.

تفاوت بین کناره‌گیری اجتماعی با اختلال اضطراب یا هراس از اجتماع به طبیعت اختلالات شخصیتی باز می‌گردد. یک اختلال شخصیتی، الگوی رفتاری ماندگاری است که باعث مشکلات کاری و روابط شخصی می‌شود. این واقعیت که اختلال شخصیتی، یک الگوی رفتاری ماندگار است، درمان آن را بسیار پیچیده و مشکل می‌سازد.
نشانه‌های اختلال کناره‌گیری اجتماعی شامل الگوهای رفتاری ماندگاری نظیر موارد زیر است:
هراس از اجتماع همراه با اضطراب شدید از میان جمع بودن
خجالتی بودن بیش از حدّ
احساس بی‌لیاقتی به هنگام پذیرفته‌ نشدن یا مورد انتقاد قرار گرفتن
انتخاب تنهایی و انزوا به جای پذیرش ریسک ارتباط با سایر مردم
حساسیت زیاد نسبت به انتقاد و احساس شرمندگی به هنگام مورد انتقاد قرار گرفتن
انتخاب انزوای اجتماعی به عنوان راهی برای دوری از مورد انتقاد واقع شدن
اجتناب از چشم در چشم شدن با دیگران در محل کار یا جاهای دیگر
امساک در حرف‌زدن در محل کار یا جاهای دیگر

 

۳) شرم و ارتباط آن با کناره‌گیری اجتماعی

با وجودی که شرم یک هیجان عمومی در انسان‌هاست و در تمام تمدن‌ها و فرهنگ‌ها یافت می‌شود امّا ریشه‌های مختلفی برای آن وجود دارد. در تمدّن غرب، تأکید بسیاری بر شخصیت‌های کم‌عاطفه، مستقل و با جذبه می‌شود.

فیلم‌های هالیوود با هنرپیشگانی نظیر کلینت ایستوود، جان وین و گری کوپر، قهرمانانی را به تصویر می‌کشد که قوی، شجاع و کم حرفند. این نقش‌ها، اتکاء به نفس را تا حد نهایت به تصویر می‌کشند.
ارزش زیادی که به فردگرایی و خودکفایی در جوامع غربی داده می‌شود، نقش مهمی در پیچیده کردن امور برای آن‌هایی که با اختلال کناره‌گیری اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند، ایفاء می‌نماید. پیچیدگی از این نظر که ارزشی که به فردگرایی داده می‌شود، بهانه یا استدلالی برای اجتناب از تعاملات اجتماعی می گردد. امّا در اغلب حرفه‌ها، رفتار اجتماعی قابل قبول، برای موفقیت ضرورت دارد. این افراد خیلی زود درخواهند یافت که باید بر روی همکاری با دیگران در محیط کار و جاهای دیگر تکیه کنند. از سوی دیگر، نیاز به همکاری با دیگران در محیط کار، به عنوان یک تهدید برای آنان جلوه‌گر خواهد شد زیرا آن‌ها را مجبور خواهد کرد که با ترس‌های اجتماعی و الگوهای دیرپای خود مقابله کنند. در واقع، فردی که کناره‌گیری اجتماعی جزئی از شخصیت او باشد ممکن است تکیه بر دیگران را به عنوان تحقیر و سرافکندگی برای خود به حساب آورد. بنابراین، تمایل به اجتناب از تماس‌های اجتماعی به خاطر اضطراب آفرینی از یک سو، و لزوم پذیرش نیاز به دیگران برای موفقیت در کاراز سوی دیگر، تعادل روانی فرد را دچار مخاطره جدی می‌سازد.
در همین حال، طبیعت افرادی که از اجتماع کناره‌گیری می‌کنند به گونه‌ای است که هر نوع انتقاد، حتی ملایمترین آن، برای آنان بسیار دردناک است. در واقع، مورد انتقاد قرار گرفتن باعث می‌شود که این گونه افراد احساس سرافکندگی و در نتیجه، شرم کنند.

 

۴) نیاز به تعلّق

همه ما به عنوان اعضای جامعه انسانی، نیاز به تعلّق داریم.هر چند اغلب ما گاهی نیاز به تنها بودن داریم امّا تنها ماندن زیاد نیز به افسردگی می‌انجامد. حتی کسانی که اختلال کناره‌گیری اجتماعی دارند نیز در صورتی که زیاد تنها بمانند، افسرده می‌شوند.
اغلب قریب به اتفاق بیمارانی که دچار اختلال کناره‌گیری اجتماعی هستند متأهل می‌باشند. به علاوه، اغلب آن‌ها به دلیل افسردگی شدید مجبور به استعفاء شده یا کار خود را از دست داده‌اند. همچنین اکثر آن‌ها آدم‌های تحصیل کرده و باهوشی می‌باشند.

مشکل آن‌ها اکثراً موقعی شروع می‌شود که کاری را آغاز می‌کنند و نیاز به اجتماعی بودن و تعامل با دیگران برای موفقیت کار برای آنان مطرح می‌شود.
افراد متأهلی که دچار اختلال کناره‌گیری اجتماعی هستند با همسرشان هم دچار مشکل می‌شوند زیرا عدم تمایل آن‌ها به بیرون رفتن و جوشیدن با مردمان حتی شامل سینما رفتن، رستوران رفتن و ملاقات با افراد خانواده و دوستان نیز می‌شود.

 

۵) درمان

روش‌های درمانی مختلفی برای اختلال کناره‌گیری اجتماعی وجود دارد. استفاده از دارو می‌تواند برای کاهش اضطراب و افسردگی مفید باشد که داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب از جمله آن هستند. هنگامی که این عوارض کاهش یافتند، روان‌درمانی می‌تواند راحت‌تر صورت گیرد.
درمان‌های رفتار شناختی، مفیدترین روش برای درمان هراس‌های اجتماعی و اختلالات کناره‌گیری هستند زیرا تأکید آن‌ها بر تغییر الگوهای تفکر در کنار اصلاح رفتار است. این روش به بیمار کمک می کند که حساسیت خود را نسبت به عوامل محرّک (شرایط اجتماعی) که باعث بروز مشکل برای او می‌شوند کاهش دهد. اصلاح رفتار شامل یادگیری مهارت‌های اجتماعی لازم برای تعامل با جامعه است. از جمله مهارت‌های لازم که باید برای این منظور توسعه داده شود می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: چشم در چشم شدن با مردم، یادگیری استقبال کردن از دیگران با لبخند و رد و بدل کردن تعارفات کلامی متداول، یادگیری جرأت ورزی به شیوه مناسب، یادگیری چگونگی پاسخدهی یا نشان دادن عکس‌العمل در شرایط و وضعیت‌های مختلف اجتماعی، و یادگیری و تجدید نظر در انجام مکالمات عادی روزمره با مردم.

شرکت در دوره‌های «آموزش جرأت‌ورزی» نیز می‌تواند برای اینگونه افراد همانند گروه درمانی و یادگیری مهارت‌های اجتماعی مفید باشد.

مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره تلفنی,مشاوره روانشناسی,روانشناسی کودک, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 314 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:23

بلوغ زودرس چیست؟

بلوغ طبیعی دوره ای است که طی آن صفات ثانویه جنسی به وجود می آیند و فرد توان باروری پیدا می کند و بلوغ زودرس همانطور که از اسمش پیداست رخ دادن بلوغ زودتر از زمان معمول است.

 

عوامل موثر در بلوغ زودرس

سیگار کشیدن مادر
 مادران باردار، باید به دلایل بسیار سیگار را ترک کنند و یکی ازمهمترین  این دلایل، ابتلای فرزند شان به بلوغ زودرس است. محققان می گویند دختران مادرانی که هر روز حداقل 10 نخ سیگار طی دوره بارداری می کشند، 3 تا 4 ماه زودتر از مادران غیرسیگاری بلوغ را تجربه می کنند. از آنجا که بلوغ زودرس می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی، سرطان سینه و حتی مشکلات تنفسی مانند آسم را به دنبال داشته باشد،شود.
 
علاقه ی زیاد به حمام
اگر کودک تان علاقه من به دوش گرفتن و استفاده از شامپوست مراقب باشید. . به گزارش ایسنا، مواد شیمیایی موجود در قوطی های کنسرو خوراکی، لاک ناخن و شامپوها می توانند سبب بلوغ زودرس در دختران شود و خطر ابتلا به سرطان و دیابت را در آنها افزایش دهند. 
 
مصرف گوشت زیاد
برای سلامت فرزند تان هم که شده، رژیم غذایی متنوعی را در خانه اجرا کنید و دست از مصرف پی در پی گوشت بردارید، زیرا محققان می گویند مصرف زیاد گوشت می تواند موجب بروز بلوغ زودرس در دختران شود. به گزارش بی بی سی، دخترانی که در دوران کودکی زیاد گوشت می خورند، زودتر از دیگر دختران، بالغ می شوند. محققان می گویند اگر در 3 سالگی کودکی بیش از 8 نوبت در هفته و در 7 سالگی، 12 نوبت در هفته گوشت مصرف کند، زودتر از همسالانش بالغ می شود.
 
تماشای زیاد تلویزیون
تحقیقات ثابت کرده است که تماشای بیش از اندازه تلویزیون می تواند باعث اختلال در تعادل هورمونی در نوجوانان و در نتیجه بلوغ زودرس شود. جلوگیری از دسترسی کودکان به تلویزیون تنها به مدت یک هفته باعث افزایش 30درصدی هورمون ملاتونین در آنها می شود. این هورمون که از بلوغ زودرس جلوگیری می کند با تماشای بی رویه تلویزیون در بدن آنها کاهش پیدا می کند. پس اگر نمی خواهید وضعیت هورمونی فرزند تان به هم بریزد و با مشکلات ناشی از بلوغ زودرس مواجه شود، تماشای تلویزیون را برایش جیره بندی کنید.
 
نبود پدر
شاید گمان کنید که نبودن یکی از والدین تنها به مشکلات عاطفی و روانی در دختر بچه ها منجر می شود و فکرش را هم نکنید که مشکلی مثل نبودن پدر در خانه، می تواند چه مشکلات دیگری را برای دختران شان به همراه بیاورد.
اما محققان می گویند این اتفاق علاوه بر تمام پیامدهایی که دارد، سیستم هورمونی دختران را به هم می ریزد و آنها را با مشکل بلوغ زودرس دچار می کند. 
مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره تلفنی,مشاوره روانشناسی,روانشناسی کودک, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 344 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:35

شخصیت انسان در دوران کودکی از طریق بازی و تعامل و رابطه اجتماعی با همسالان و همبازی‌ها و دوستانش شکل می‌گیرد و طی این تعامل، خودش و عواطفش را می‌شناسد و الگوهای روابط بین فردی را می‌آموزد. به حالت نسبتا پایداری که کودک بیشتر اوقات به تنهایی بازی کند و در جمع همبازی‌ها و همسالان شرکت نکند، گوشه‌گیری گفته می‌شود.

کمرویی و گوشه‌گیری کودکان به این شکل‌ها بروز می‌کند:
بی‌میلی اجتماعی: کودک اشتیاقی برای بازی با همسالان خود (آشنا و ناآشنا) ندارد و زمانی که با کودکان است، ترجیح می‌دهد به تنهایی بازی کند و شیء‌گراست تا مردم‌گرا و نکته مهم این است که در این حالت از تعامل با همسالان ترس ندارد و در صورت اجبار، وارد فعالیت گروهی می‌شود و بخوبی با دیگران تعامل می‌کند.

ناظر و تماشاچی: کودک تمایل دارد با کودکان و همسالان خود بازی کند ولی به دلیل اضطراب اجتماعی، از نزدیک شدن به کودکان اجتناب می‌کند و گوشه‌ای می‌ایستد و فقط نظاره‌گر بازی کودکان می‌شود.

انزوای اجتماعی: کودک نه‌تنها تمایل به تنها بازی کردن ندارد بلکه از بازی کردن با دیگران نیز گریزان است و رفتارهای او از لحاظ بالینی، با خجالت شروع و با خشم و گاهی افسردگی همراه می‌شود.

برای درمان ابتدا باید مشخص شود، علت کمرویی کودک و نوع آن کدام است. علاوه بر آن، از روش‌های رفتاردرمانی برای شکل‌دهی کودک استفاده می‌شود.

توجه به این نکات در روند درمان ضروری است و مراقبان و والدین باید این نکات را در نظر بگیرند:
ـ از واژه‌های تمسخرآمیز مانند ترسو، خجالتی، دست و پاچلفتی و بی‌عرضه استفاده نکنید.
ـ از سرزنش کودک به دلیل بازی نکردن با همسالان بپرهیزید.
ـ او را با دیگران مقایسه نکنید و اجتماعی بودن اطرافیانش را به رخ او نکشید.
ـ در کودک احساس امنیت ایجاد کنید و از دیگران او را نترسانید.
ـ به کودک برچسب خجالتی بودن نزنید و اگر سوم شخصی در یک جمع از شما پرسید، آیا کودکتان خجالتی است، بلافاصله پاسخ دهید: خیر، کمی زمان نیاز دارد تا به موقعیت جدید عادت کند.
ـ به کودک مسئولیت‌های کوچک بدهید و اعتماد به نفس او را تقویت کنید.
ـ رفتار مثبت و واقعی در کودک پیدا کنید و آنها را برجسته کنید و تشویقش کنید.
ـ در هفته دوبار کودک را به محل بازی کودکان ببرید.
ـ فرزندتان را همان طور که هست، بپذیرید و توقع و انتظار بی‌مورد و بیش از حد نداشته باشید.
ـ درباره تجربیات خوب فرزندتان با همبازی‌هایش صحبت کنید.
ـ متناسب با سن و توانایی فرزندتان یکی دو هنر و تردستی به او بیاموزید (نظیر بازی با طناب یا حلقه پلاستیکی). این کار به کودک کمک می‌کند برای نشان دادن خودش به همسالانش فرصت داشته باشد.
ـ داستان‌های مفهومی و مشارکتی برای کودک بخوانید.
ـ بازی‌های دسته‌جمعی که در آنها بزرگسالان با کودکان مشارکت می‌کنند انجام دهید.
مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره تلفنی,مشاوره روانشناسی,روانشناسی کودک, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 369 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:24

 
بازنشستگی حادثه مهمی در چرخش زندگی فرد است. افراد باید قادر به پذیرفتن این اندیشه بشوند که می‌توانند بطور موفق و با سربلندی به عنوان یک فرد کامل بدون آنکه شغل داشته باشند به زندگی ادامه دهند. بطوری که بازنشستگی امکان تصمیم‌گیری گسترده‌تری در مورد زندگی شخصی فراهم می‌آورد. اگر این تصمیمات خوب اتخاذ شوند، فرد ، سازمان و جامعه در مجموع منتفع می‌شوند.

بعضی‌ها بازنشستگی را به عنوان نقش بی‌نقشی توصیف کرده‌اند. در جامعه‌ای که اساس آن بر کار به عنوان یک ارزش اخلاقی نهاده شده است، حرکت از یک نقش فعال مولد مشخص در یک روز به نقش بی‌نقش در روز دیگر این باور را برمی‌انگیزاند که بازنشستگی منجر به بیماری روحی و جسمی و بعضی وقتها مرگ زودرس می‌شود. برای بسیاری کار یعنی زندگی و بیکاری، مرگ در عین زنده بودن است.

عوامل موثر بر تصمیم بازنشسته

استطاعت مالی بعد از بازنشستگی معمولا اولین عاملی است که هنگام تصمیم‌گیری برای بازنشسته شدن در نظر گرفته می‌شود با این حال ، حتی در صورت وجود نگرانیهای مالی ، برخی افراد ترجیح می‌دهند زندگی شغل یکنواخت خود را رها کنند و به کار دیگری بپردازند که از نظر آنها ارزشمند است. عوامل شخصی و شغلی به علاوه درآمد بر تصمیم بازنشسته شدن تاثیر می‌گذارند. افرادی که مشاغل حرفه‌ای دارند معمولا دیرتر از آنهایی که شغلهایی کارگری و دفتری دارند بازنشسته می‌شوند.

سالخوردگان خویش‌فرما نیز طولانی‌تر درشغل خود می‌مانند. در مقابل افرادی که ضعف سلامتی دارند، آنهایی که کار یکنواخت و خسته کننده‌ای دارند، اغلب از بازنشستگی استقبال می‌کنند. عوامل اجتماعی نیز بر تصمیم‌گیری بازنشستگی تاثیر می‌گذارند. وقتی که کارکنان جوان‌تر و کم هزینه‌تری وجود دارند که جایگزین کارکنان مسن‌تر شوند، صاحبان صنایع ترجیح می‌دهند مشوقهای بیشتری را به افراد پیشنهاد کنند تا بازنشسته شوند.

چرخه بازنشستگی

جامعه شناسان مشخص کرده‌اند رویداد بازنشستگی را طی چندمرحله تجربه می‌کند.
  • اولین مرحله ، مرحله بسیار دور بازنشستگی است. در بعضی نقاط آگاهی از نزدیک شدن زمان بازنشستگی تا جدی اثر امیدبخش در آماده شدن فرد برای دو عامل اساسی در بازنشستگی موفق یعنی تامین مالی و مهارتهای تفریحی دارد. این آگاهی باید در مرحله بسیار دور بازنشستگی حاصل شود.
     
  • مرحله دوم درست قبل از رویداد بازنشستگی رخ می‌دهد و حکایت از حتمی‌الوقوع بودن بازنشستگی می‌کند.
     
  • مرحله سوم ، مرحله ماه عسل نامیده شده است فرد احساس می‌کند در فضای جدیدی از آزادای غوطه می‌خورد و دلخوش به اموری می‌شود که امکانات مالی او اجازه می‌دهد نظر مسافرت و دید و بازدید و.... همه از مرحله سوم عبور نمی‌کنند.
     
  • مرحله چهارم ، مرحله وانهادگی نامیده می شود میل شدید به سفرهای پی در پی و بازدیدهای خسته کننده احتمالا تجربه سختی در این مرحله خواهند داشت.
     
  • مرحله پنجم ، مرحله بازیابی نامیده می‌شود. فرد سعی می‌کند روالی را در زندگی خود پیش گیرد که بتواند آن را برای سالیانی ادامه دهد. لازمه این مرحله شناخت فرصتهای تازه و انجام انتخابهای واقع گرایانه در پرتو علایق و مهارتهای خود می‌باشد.
     
  • مرحله ششم ، یعنی مرحله پایداری یا تثبیت چرخه بازنشستگی ، بازنشسته فلسفه و الگویی از تصمیم‌گیری ایجاد کرده که نتیجه آن یک زندگی توام با سرگرمی منطقی ، قابل پیش بینی و ارضا کننده است. او یک فرد بالغ و خودکفا است که نقص بی‌نقش را به یک وضعیت مورد احترام ، مسئول و معنادار در جامعه تبدیل کرده است. اگر زندگی ادامه یابد، فرد می‌تواند وارد مرحله پایانی شود، جایی که بازنشسته دیگر خودکفا نیست، کاهش پشتیبانی مالی یا تقبل قوای جسمانی ، مرحله پایانی بازنشستگی را رقم می‌زند.

سازگاری با بازنشستگی

چون بازنشستگی رها کردن نقشهایی را ایجاب می‌کند که برای هویت و عزت نفس اهمیت زیادی دارند معمولا به صورت فرایندی استرس‌زا در نظر گرفته می‌شود که در کاهش سلامتی و بهداشت روانی دخالت دارد. عوامل شغلی ، مخصوصا مجبور شدن به رها کردن کار و نگرانیهای مالی ، استرس بعد از بازنشستگی را پیش بینی می‌کنند. علاوه بر این ، فضاهای محیط کار در این امر دخالت را در رها کردن یک شغل بسیار استرس زا با سازگاری مثبت با بازنشستگی ارتباط دارد.

در حالی که ترک کردن شغل مطبوع و کم‌استرس یا شغل بسیار رضایت بخش ، با مشکلات بیشتر مرتبط است. در رابطه با عوامل روانی ، افرادی که به سختی می‌توانند برنامه‌های قابل پیش بینی و تماس با همکاران را کنار بگذارند، اغلب نسبت به نحوه زندگی نامنظم و غیر قابل پیش بینی خود به صورت منفی واکنش نشان می‌دهند. در ضمن ، کنترل داشتن بر تصمیم بازنشستگی ، برنامه ریزی قبلی و بازنشسته شدن به دلایل انگیزش درونی با رضایت از بازنشستگی رابطه دارد.

حمایت اجتماعی ، استرس همراه با بازنشستگی را کاهش می‌دهد، همان گونه که به کاهش استرس رویدادهای دیگر زندگی کمک می‌کند. بعد از بازنشستگی ، رضایت خاطر از زندگی زناشویی بیشتر می‌شود. در صورتی که رابطه زن و شوهر در نوع مثبت باشد، بازنشستگی می‌تواند رضایت خاطر آنها را افزایش دهد.

مشغولیت‌های اوقات فراغت

اغلب سالخوردگان بعد از بازنشستگی دقت بیشتری برای مشغولیت‌های اوقات فراغت دارند خیلی از سالخوردگان بعد از یک دوره امتحان کردن مشغولیتهای تازه درمی‌یابند که تمایلات و مهارتهای اوقات فراغت بطور ناگهانی ایجاد نمی‌شوند، بلکه ، مشغولیتهایی ارزشمند معمولا قبلا تدارک دیده می‌شوند و در مدت بازنشستگی ، ادامه یا گسترش می‌یابند.

درگیر بودن در مشغولیتهای اوقات فراغت با سلامت روانی سالخوردگان ، رابطه مثبت دارد. اما مشارکت صرف ، این رابطه را تبیین نمی‌کند، بلکه سالخوردگان مشغولیتهایی را انتخاب می‌کنند که امکان ابراز وجود ، دستاوردهای تازه ، کمک کردن به دیگران ، یا تعامل اجتماعی لذت‌بخش را تامین کنند. این عوامل به سلامت آنها کمک می‌کند.
مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره تلفنی,مشاوره روانشناسی,روانشناسی بزرگسال, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 615 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:25

وقتی صحبت از مشورت می‌شود، اولین چیزی که به نظر می‌رسد این است که کسی مشکل یا مسئله‌ای دارد و درباره آن با کسی که بیشتر می‌داند صحبت می‌کند تا مشکلش حل شود. مشورت را به معنی صلاح اندیشی و کنکاش درباره یک موضوع هم می‌دانند و مشاوره به معنی باهم مشورت کردن بکار می‌رود. بطور کلی مشاوره یا Conseling در فرهنگهای علوم رفتاری به این ترتیب تعریف شده است: بحث و بررسی عمیق مشکلاتی که فرد با آنها مواجه است. معمولا فرد پس از گفت و گو درباره مشکلاتش با مشاور ، به راه حلی دست می‌یابد. مشکل فرد نیز ممکن است در زمینه‌های مختلف باشد.

آیا می‌شود با فرزند هم مشورت کرد؟

ممکن است به ذهن برسد که مگر فرزند می‌تواند در مقام مشاور قرار گیرد؟ یا مگر فرزند می‌تواند کمک کند تا مشکل ما حل شود؟ اصلا ببینیم مشکل یا مسئله یعنی چه و بعد درباره این پرسشها گفت و گو کنیم. مشکل یا مسئله به هر وضع پیچیده حقیقی یا ساختگی می‌گویند که حل آن مستلزم فعالیت فکری است. بنابراین حالا می‌توانیم به این پرسش که " آیا می‌شود با فرزند مشورت کرد؟" بهتر پاسخ بگوییم.

وظیفه والدین در قبال مشورت با فرزندان

والدین معمولا در برابر مشکلاتی قرار می‌گیریرند که بطور حقیقی و واقعی ، یا به صورت ساختگی و بنا به مصلحت می‌تواند از طریق مشورت با فرزند حل شود و این مشورت علاوه بر حل مشکل ، فایده‌های دیگری نیز در بردارد. والدین ، مربیان و همه کسانی که به نوعی با کودک و نوجوان سروکار دارند، برای کار و زندگی و رابطه با کودک یا نوجوان به اموری برمی‌خورند که نیاز به تصمیم‌گیری دارد. طبیعی است که بزرگترها اگر به نقش و اهمیت مشورت یا کوچکترها پی نبرده باشند، می‌توانند به راحتی برای آنها تصمیم بگیرند.

اما آیا همیشه این تصمیم‌گیریها بهترین و درست‌ترین تصمیمهاست؟ و حتی اگر چنین باشد ، آیا این حرکت ، اعتماد به نفس و رشد شخصیت فرزند را دچار اختلال نمی‌کند؟ یعنی آیا فرزند به جایی نمی‌رسد که احساس کند هیچ نقشی در زندگی خود ندارد و دیگران برای او تصمیم می‌گیرند؟ پس والدین و بزرگترها بایستی بدانند که مشورت با فرزند را جدی بگیرند و آن را عامل مهمی در رشد شخصیت او بدانند.

نکات مهم در مورد مشورت

  • مشورت باید با توجه به سن فرزند ، میزان تجربه و اطلاعات او صورت گیرد. یعنی اموری که مربوط به او نیست و یا او اطلاعات لازم را برای اظهار نظر درباره‌اش ندارد، با او در میان نگذارید.
     
  • در اصولی که به آن باور دارید و نمی‌توانید تغییری در عقیده خود بدهید مشورت نکنید.
     
  • خود را آماده پذیرش نظر فرزندتان بکنید. پس به جای نظرخواهی بطور مطلق ، او را در برابر دو امر مساوی قرار دهید تا یکی را انتخاب کند. مثلا نپرسید "به نظر تو در تعطیلات چه کار کنیم؟" بلکه دو کار را که می‌توانید در تعطیلات انجام دهید مطرح کنید و از او بخواهید یکی را انتخاب کند.
     
  • در مشورت با فرزند به او کمک کنید تا یاد بگیرد جوانب مختلف یک موضوع را بسنجد بعد تصمیم بگیرد.
     
  • به فرزند کمک کنید تا درک کند که نظر مشورتی دادن به منزله نظر نهایی نیست.
مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره تلفنی,مشاوره روانشناسی,روانشناسی نوجوان, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 335 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:26

داشتن یک رابطه خوب، یک مهارت مهم فرزندپروری است. زمانی که ارتباط مثبتی بین والدین و فرزند برقرار باشد فرزندپروری لذت‌بخش تر هم خواهد بود. چه کودک نوپایی را پرورش دهید و چه یک نوجوان را، برقراری یک رابطه خوب، کلید ایجاد عزت نفس و همین‌طور احترام متقابل است.

اصول اساسی ارتباط خوب والد-کودک

  • بگذارید کودکتان بداند شما علاقه دارید هروقت که کودک نیاز داشت درگیرش شوید و کمکش خواهید کرد.
  • زمانی که کودکتان می خواهد با شما صحبت کند تلویزیون را خاموش کنید یا روزنامه را کنار بگذارید.
  • زمانیکه فرزندتان دارد چیز مهمی می گوید از حرف زدن پشت تلفن خودداری کنید.
  • گفتگویتان بین خودتان بماند مگر اینکه افراد دیگری بطورمشخص درگیر در موضوع باشند. بهترین ارتباط بین شما و فرزندتان زمانی صورت می گیرد که کسی دوروبرتان نباشد.
  • شرمنده کردن یا مورد خطاب قرار دادن کودکتان در جلوی جمع، فقط موجب بروز خشم و خصومت در او می شود، نه ارتباط خوب.
  • مثل برجی بالای سر کودک تان نایستید. طوری قرار بگیرید که هم-قد کودک شوید و آنگاه گفتگو کنید.
  • اگر از رفتار یا حادثه ای خیلی عصبانی هستید، تا زمانیکه آرامش خود را بدست نیاورده اید وارد مکالمه نشوید زیراتا قبل از آن نمی توانید حالت بی طرف داشته باشید. بهتر است مکث کنید، آرام بگیرید و بعدا با فرزندتان حرف بزنید.
  • چنانچه خیلی خسته باشید، زور زیادی می برد تا شنونده ی فعال باشید. شنونده ی واقعا فعال بودن کار دشواری است و زمانیکه ذهن و بدنتان خسته است بیشتر سخت می شود.
  • بادقت و همراه با ادب گوش دهید. وقتی کودک سعی دارد ماجرایش را بگوید حواسش را پرت نکنید. با کودکتان همچون بهترین دوست خود خوشرفتار باشید.
  • مشکل را زیادی بزرگ نکنید، همچون کسی که درحال کشف موضوعات جزئی از یک داستان است و هرگز به خود بچه اجازه نمی دهد که ادامه دهد. اینها والدینی اند که به حاشیه یک رویداد، بیشتر واکنش نشان می دهند در حالیکه صورت مسئله را فراموش می کنند، مثلا کودک شروع به گفتن آنچه رخ داده می کند و پدر یا مادر می گوید «برام مهم نیست که اونها دارن چیکارمی کنن، بهتربود تو خودت رو درگیر این چیزها نمی کردی.»
  • نپرسید چرا، بلکه بپرسید که چی شده.
  • اگر چیزی درباره وضعیت پیش آمده می دانید، با اطلاعاتی که دارید خیال کودکتان را راحت کنید.
  • از چشم یک بزرگسال حرف زدن (“وقتی حرفم تمام شد حرف می زنی”، “من میدونم چی برات بهتره”، “فقط چیزی که من میگم رو انجام بده تا مشکل حل شه”)، موعظه و نتیجه اخلاقی گرفتن را به حداقل برسانید چونکه این روشها برای ایجاد ارتباط مفید نیستند و دریچه ی ارتباطی را می بندند.
  • از کلمات یا عبارات سخیف ازقبیل “خفه شو”، “احمق”، “تنبل” استفاده نکنید: «احمق! اون اصلا معنی نمیده» یا «تو چی می فهمی، تو فقط یه الف بچه ای».
  • در برنامه ریزی بعضی مراحل خاص، کودک رابرای رسیدن به راه حل یاری کنید.
  • نشان بدهید که خود کودک موردقبول شماست، جدای از کرده و نکرده هایش.
  • کودک را برای برقراری ارتباط با دیگران تقویت کنید. با پذیرش او، و تمجید از تلاشش در برقراری ارتباط، این کار را انجام دهید.

کلمات تشویق و تمجید

کودکان در سایه ی توجهات مثبت رشد می کنند. آنها نیاز دارند که بفهمند دوست داشته می شوند و قدرشان دانسته می شود. اکثر والدین بازخورد منفی دادن را ساده تر از بازخورد مثبت می دانند. با گزینش و کاربرد روزانه ی برخی از عبارات زیر با فرزندتان، درخواهید یافت که او توجه بیشتری به شما نشان خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا قدردان شما باشد.

بله    درسته   خوبه    خیلی خوبه    فوق العاده جالب    بحق که یک مردی

درسته    صحیح    شگفت انگیز    از روشی که بکار گرفتی خوشم اومد    ازت ممنونم (بهت افتخار میکنم)

خوبه    به به (لحن حیرت و تحسین)    وای پسر    خیلی قشنگه    کار خوبیه    عالی داری پیش میری

ارزوی موفقیت برات دارم  …..این راهشه

خیلی بهتر شده      اوکیه    داری بهتر انجامش میدی

ایده ی خیلی خوبیه    چه ایده ی هوشمندانه ای

خودشه  کار خوبیه    خوبه که خودت کنترلش می کنی

از روشی که در……… بکار گرفتی خوشم اومد

متوجه شدم که در ……… پرچمت بالاست

………..لذتبخشی باهات داشتم

تو توی……… …. بیشتر و بیشتر داری پیشرفت می کنی

موقع انجام… ……………….مسئولیت پذیری زیادی از خودت نشون دادی

راهتوبرو

ارزش راهی که میری رو می دونم

تو توش عالی هستی

تو بهترینی

یاداور خیلی خوبیه……    زیباست

از این کار تو (کار را نام ببرید) خوشم اومد

از اینکه بدون اینکه ازت خواسته بشه (یا یادآوری بشه) فلان… …..کارو کردی خوشم اومد

مطمئنا خوشحالم که تو پسر/دختر منی

به چیزی که حقت بود رسیدی

دوستت دارم

 

می توانیدبه آنها نشان دهید چه احساسی دارید، همانطوری که به زبان می آوردید:

با لبخند

با تأیید سر

با بخشی از شانه، سر، زانو

چشمک زدن

علامت یا ژستی بمعنای تأییدکردن

بزن قدش

گونه را لمس کنید

قلقلک بدهید بخندید (با کودک بخندید، نه به او)    به پشتش دست بکشید

در آغوش بگیرید

نکات نهایی:

اگر کودکی با انتقاد زندگی کند، می آموزد که محکوم کند.

اگر کودکی با خصومت زندگی کند، می آموزد که ستیزه جو باشد.

اگر کودکی با تحقیر زندگی کند، می آموزد که شرمنده باشد.

اگر کودکی با ترس زندگی کند، می آموزد که مضطرب باشد.

اگر کودکی با احساس شرم زندگی کند، می آموزد که احساس گناهکار بودن کند.

اما

وقتی کودکی با سعه صدر زندگی کند، می آموزد که صبور باشد.

اگر کودکی با تشویق زندگی کند می آموزد به خود اطمینان داشته باشد.

اگر کودکی با پذیرش زندگی کند می آموزد که عشق بورزد.

اگر کودکی در زندگی اش به رسمیت شناخته شود خواهد آموخت که هدف داشتن خوب است.

اگر کودکی با درستکاری زندگی کند، یاد می گیرد که حقیقت چیست.

اگر کودکی با انصاف زندگی کند عدالت را می آموزد.

اگر کودکی در امنیت زندگی کند، می آموزد به خود و اطرافیانش اعتماد ورزد.

اگر کودکی دوستانه زندگی کند می آموزد که جهان جای خوبی برای زندگی کردن و دوست داشتن و دوست داشته شدن است.  

مشاوران هیروو...
ما را در سایت مشاوران هیروو دنبال می کنید

برچسب : مشاوران هیروو,مشاوره تلفنی,روانشناسی کودک,مشاوره روانشناسی, نویسنده : هیروو heiroo بازدید : 301 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:26